روز بی پایان

زندگی روزی است بی پایان که در آن هزاران خورشید غروب میکند

روز بی پایان

زندگی روزی است بی پایان که در آن هزاران خورشید غروب میکند

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۱ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کتاب اوضاع خیلی خراب است

اوضاع خیلی خراب است

تبریک می‌گویم، حداقل یک کتاب از ژانر توسعه‌ی فردی پیدا شد که چند قدم از جلسه‌های پرزنت و کلاس‌های شرکت‌های هرمی بالاتر است.‌ به تعبیر بهتر می‌توان این کتاب را در دسته‌ی "ضد خودیاری" طبقه‌بندی کرد. جفا این است که این کتاب را در کتابفروشی‌ها در کنار "خودت باش دختر" قرار می‌دهند.‌

اگر روزی شما را مخیر کنند که بین این جملات یکی را انتخاب کنید: رنج بکشید و با رنج‌تان بسازید بهتر است، یا اینکه امید به آینده‌ داشته باشید سازنده‌تر است، کدام را انتخاب می‌کنید؟

خلاف آنچه روی جلد کتاب آمده است و از عنوانش انتظار می‌رود کتاب درباره‌ی رنج است. تصور ما این است که امید به آینده‌ی بهتر، جهان را به جلو می‌برد اما مارک منسن در این کتابش می‌گوید موتور محرک جهان و انسان، رنج و رابطه‌ی انسان با رنج کشیدن است.‌

همیشه درپی فرار از رنج‌ها هستیم اما نمی‌دانیم در پذیرش رنج چه قدرتی نهفته است. اگر بشود کتاب را در چند جمله جمع کرد که قطعا اینطور نیست، آن جمالات اینهاست: زندگی در هیچ زمانی خالی از رنج نیست، پس بیایید بهتر رنج بکشیم تا حال بهتری داشته باشیم.‌

شاید تصور کنید این کتاب، صرفا خودنویسی و تجربیات یا توهمات خودِ نویسنده است اما باید بگویم در انتهای کتاب، چند صفحه به منابع و مآخذ اختصاص دارد.‌

با اینکه کتاب غیرداستانی است و مطالب علمی در آن مطرح می‌شود، اما در فرم و نوع نگارش، نویسنده از شیوه‌ی داستان‌گویی و روایت استفاده کرده است که خواندن کتاب را راحت‌تر و فهمش را آسان‌تر می‌کند.‌

بخشی از متن کتاب:

"اساسا ما بیشترین سطح امنیت و بیشترین رفاه را در طول تاریخ داریم؛ اما بازهم بیش از هر زمانی احساس ناامیدی می‌کنیم. هرچه اوضاع بهتر می‌شود به نظر می‌رسد ناامیدتر می‌شویم. این تناقضِ پیشرفت است. شاید بتوان این مسئله را در قالب حقیقتی تکان دهنده خلاصه کرد: هرچه محل زندگی‌تان ثروت و امنیتِ بیشتری داشته باشد، احتمال اینکه خودکشی کنید بیشتر است.

اوضاع خیلی خراب است/مارک منسن/ ترجمه سمانه پرهیزگاری/ انتشارات میلکان

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

انسان خردمند

 

کتاب ترجمه‌ای تحسین برانگیز  وچاپی عالی از نظر کیفیت کاغذ، قطع و صحافی دارد.
همانطور که از عنوان فرعی کتاب (تاریخ مختصر بشر)مشخص است ، جامعیتی در کتاب هست که به واسطه‌ی همین جامعیت هم قابل تامل است و هم قابل مناقشه. 
در کل اگر برای شما مهم است که بدانید بشر در این سال‌های زندگی‌اش در دنیا، چطور به اینجا رسیده. یا  می‌خواهید بدانید این مدل‌های اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی از کجا آمده‌اند، خواندن این کتاب را توصیه می‌کنم.(در این مورد اخیر حتی شمارا شگفت‌زده می‌کند و پیش‌فرض‌های ذهنیتان را بهم می‌ریزد)
حتی نویسنده توجیه مناسب و قابل قبولی برای این دارد که چرا از نیمه‌ی قرن ۱۷‌میلادی غرب اینگونه جلو رفت و آسیای متمدن با امپراتوری‌های عظیم‌ش عقب ماند.
پ.ن:از قطر و عنوان کتاب نترسید زیرا نثری روان، پاورقی‌هایی کمک‌کننده و روایتی جذاب و داستان‌گونه دارد.

 

انسان خردمند/نویسنده: یووال نوح هراری/ مترجم:نیک گرگین/ نشر نو

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

مرورکتاب

بسم الله
نوشتن مرورکتاب چه بلند باشد چه کوتاه،پاسخ به این دو سوال است که: 1- کتاب درمورد چیست؟ 2- تا چه حد خوب است؟

برد هوپر (نویسنده‌ی کتاب) کارش را با مرورنویسیِ کتاب‌های بزرگسالان در مجله‌ی "بوک لیست" شروع کرده و الان رئیس همین بخش است. او علاوه بر نوشتن مرور، کارگاه‌های مرورنویسی و دوره های موررنویسی برگزار می‌کند. خلاصه به اصطلاحِ ما کننده‌ی کار است و می‌توان به حرفش اعتماد کرد.
کتاب هشت فصل و دو پیوست دارد که مهمترین مواردی که هوپر به آن پرداخته، فرق نقدِ کتاب با مرورکتاب، مرورکتاب چه محتوایی دارد؟، مرور خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟ و مرورنویس خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟ است.
درست است که کتاب آموزشی است، اما پر از بایدها، نبایدها یا تکنیک‌هایی بی‌خاصیت که بیشتر گفته یا نوشته می‌شوند تا چیزی از قلم نیفتاده باشد، نیست. حتی نویسنده با توضیح‌های روشن، آوردن نمونه‌هایی از مرورهای خود و استفاده از نثری روایت گونه خواندن کتاب را لذت بخش و روان کرده است.
علاوه بر موضوع اصلی، آموزش‌های ضمنی‌ای، هرچند مختصر در کتاب آمده است مثلا : به فهم بهتر شما از داستان و رمان کمک می‌کند یا در فصلی که برای نوشتن مرورِ کتاب‌گویا نوشته شده می‌توانید بفهمید چه مواردی در خوانش و گویندگی یک داستان یا رمان باید مدنظر باشد.
البته به دو مورد توجه داشته باشید یک: نویسنده مخاطب کتاب را کسانی قرار داده است که نوشتن مرورکتاب شغل آنها یا وظیفه‌ی جانبی شغل آنها است. با این حال برای خواننده‌ی حرفه ای کتاب که دوست دارد یا از او توقع دارند کتاب معرفی کند، قطعا مفید است. دو: وجه غالب کتاب درباره‌ی کتاب‌های داستانی است.
نکته‌ی آخر اینکه در خواندن این کتاب هیچ بایدی حتی برای دوست‌داران مطالعه نیست، مگر اینکه بخواهند مرورکتاب بنویسند.

چگونه مرورکتاب بنویسیم/ برد هوپر/نشر ترجمان علوم انسانی/13 هزار تومان.

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

سال بلوا

سال بلوا

سال بلوا/ عباس معروفی/ نشر ققنوس/ چاپ شانزدهم 1396

زن محور اصلی سال بلوا است. اینکه داستان سال بلوا چیست را بروید بخوانید، این درست نیست که من اینجا داستان را تعریف کنم یا چکیده­ ای از آن را بیاورم. اما اگر بخواهم بگویم چه چیز در انتظار شما است باید بگویم زن ایرانی در شهری کوچک در زمانه­ ی جنگ جهانی دوم و حکومت رضاشاه روایت می­شود با همان نثر عباس معروفی که داستان­های مختلف را درهم می­تند، همان جابه­ جایی­ های زمانی، و شخصیت­هایی که آنقدر خوب توصیف می­شوند که در ذهن باقی می­مانند. معروفی در این رمان از اسطوره­ها و قصه­ های کهن هم یاد می­کند، اشاره ای به داستان سیاوش دارد و افسانه­ ی مرد زرگر و دخترپادشاه را هم آورده است.

رمان دو راوی دارد – یکی خود شخصیت اصلی داستان(نوش­آفرین) و دیگری نویسنده - که هر فصل از رمان توسط یکی از آنها روایت می­شود و هرکدام تکه ­هایی از داستان را روشن می­کنند. البته فصل­هایی را که راوی نوشافرین است بیشتر از ذهن او و مرور خاطراتش روایت می­شود.

نوشافرین در آن زمان درست میانه­ ی زندگی است یعنی میان عشق و نفرت، زندگی مشترک، مذهب، آشوب، هرج و مرج اجتماعی و مرگ که چهره همه ­ی این­ها خیلی مردانه است.

 " صدای گریه‌ی زنی را می‌شنیدم که از سرما و گرسنگی، یا شاید از تنهایی بر سومین پله‌ی خانه‌ی پدرش مانده بود، گاهگداری برمی‌گشت پشت سرش را نگاه می‌کرد و باز به تلاشش ادامه می‌داد. انگشت‌های پاهاش یخ زده و رفته رفته ریخته بود، انگار از جذامی سرد پوسیده باشد. با موهایی سفید و زرد، مثل کاکل ذرت که شانه نخورده و بیمعنا این طرف و آن طرف صورتش را گرفته بود، با دست‌هایی ترک‌خورده، صورتی سرمازده و چشم‌هایی پر اشک، تنها به اتکای یادش زنده بود. و حالا که نمی‌توانست از پله‌های خانه‌ی پدرش بالا برود، گریه می‌کرد.تا مرا دید گفت: خدا خیلی به ما رحم کرد."

سال بلوا از آن کتاب­هایی است که وقتی تمامش کنید دردی به سراغتان می ­آید و فکری شما را رها نمی ­کند.

بعد از خواندن این رمان به این فکر می ­کردم که جایگاه زن هفتاد سال پیش در اجتماع و حتی در پیشگاه خودش با زن الان چه تفاوت ­هایی کرده است و این تفاوت چقدر به نوع نگاه مردان به زنان مربوط است؟

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

سفر زمستانی

سفر زمستانی

مردی که کارمند دون پایه ی شهرداری است و صرفا سیستم گرمایشی ساختمانهای قدیمی را چک میکند حالا میخواهد هواپیمایی را به ساده ترین وجه ممکن ولی به احتمال زیاد امکانپذیر بدزد و به برج ایفل بکوبد.
چرا هواپیما بدزدد؟ چرا به برج ایفل بکوبد؟ و خیلی چراهای دیگر، برای همه ی اینها دلیل دارد (دلیل که بهتر است بگوییم فلسفه ای شخصی دارد) حتی برای اینکه پرواز از چه فرودگاهی و چه نوع هواپیمایی انتخاب کند.
اشتباه نکنید او اصلا و به هیچ وجه یک تروریست یا یک هواپیما ربای حرفه ای نیست اتفاقا بسیار انسانی ساده و سطحی است فقط دلبسته ی کسی شد و آن شخص اورا نپذیرفت.
سفر زمستانی شاید روایت انسانی تنها، سرخورده و مستاصل باشد که نمی تواند زنی که دوستش دارد و اتفاقا آن زن هم او را دوست دارد، راضی کند تا باهم زندگی کنند و حالا در فکر رقم زدن یک فاجعه ی انسانی است.
او حتی برای این کار دوره ی کوتاه مدت و فشرده ی هدایت هواپیما را گذرانده.
سوال اساسی این است: اینهمه خشم آن هم در وجود انسانی عادی و معمولی که هزارانشان را در اطرافمان میبینیم و حتی خودما شاید یکی از آنها باشیم از کجا میآید؟
تا اینجا هرچه گفتم چیزی از این داستان 97 صفحه ای لو نداده ام

سفر زمستانی/ املی نوتومب/ ترجمه بنفشه فریس آبادی/ نشر چشمه

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

موقرمز

موقرمز

موقرمز

نوشته اُرهان پاموک

ترجمه عین له غریب

نشر چشمه

 

چرا موقرمز را نمی خوانید؟

  1. تصور می کنید چون اُرهان پاموک یک نویسنده ترک و آسیایی است پس حرفی برای گفتن ندارد؟ اتفاقا او به ما حرف برای گفتن زیاد دارد او که در همسایگی ما است و دوران گذاری که الان داریم در آن دست و پا میزنیم را تقریبا رد کرده است و الان استانبول یک پایتخت اروپایی و مدرن است.
  2. تصور می کنید او قصه گفتن بلد نیست، یا به خوبی نویسنده های اروپایی و خصوصا آمریکایی، خوب قصه نمی گوید؟ اتفاقا این خصلت ما خاورمیانه ای ها است که هم قصه برای گفتن زیاد داریم و هم خوب قصه می گوییم و پاموک از بهترین های ما است در روایت کردن.

موقرمز داستان عشق است؟ یا به استناد متن پشت جلدش داستان اسطوره ها و قصه های کهن، داستان تنیده شده ی رستم و سهراب یا ادیپ شهریار است در زندگی امروزی؟

موقرمز داستان پدرکشی و پسرکشی است؟

موقرمز داستان تغییر یک جامه است؟

موقرمز داستان زندگی حزبی است؟

موقرمز داستان زنی است که از زمانی تصمیم گرفت موهایش را خودش قرمز کند؟

خودتان بخوانید شاید همه ی اینها باشد.

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۱
  • ۰

سوکوروتازاکی

موراکامی نویسنده ای که جدای از نوشته هایش سخن گفتن از خودش هم جذاب است. نویسنده ای که صبح زود بیدار می شود، اهل دویدن است به موسیقی کلاسیک عشق می ورزد و کافه و بارش را تعطیل کرده و شروع به نوشتن کرده است. او الان ساکن آمریکا است
"سوکوروتازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش" روایت تنهایی انسان است، روایت گسست ها و عشق ورزیدنهای پنهانی است. روایتی است از حسی مثل اینکه شب توفانی از عرشه کشتی پرتاب میشوی در میان اقیانوسی بیکران.
موسیقی کلاسیک و طبیعت در نوشته های موراکامی نقش پررنگی دارد. داستانهای او عمدتا غیرخطی و سوررئالیستی و روایت تنهایی انسان مدرن است.
سوکوروتازاکی روایت تقدیر و سرنوشت است که ما در ساختن آن خیلی دخلی نداریم، دوستی با شخصی یا حتی قطع یک رابطه میتواند تاثیر مهمی بر مسیر زندگی بگذارد. انتخاب می کنیم با چه کسانی معاشرت کنیم اما انتخاب نمی کنیم که چه تاثیری بر زندگی ما بگذارند. جایی از رمان نویسنده می گوید: این یادت بماند؛ تاریخ را نه می‌شود پاک کرد نه عوض. مثل این است که بخواهی خودت را عوض کنی. می‌شود روی خاطره‌ها سرپوش گذاشت ولی تاریخ را نمی‌شود قایم کرد.
گذشته و گذشته ای که مارا رها نمی کند، گاهی باید برگشت همان جا از گذشته که مارا هنوز دارد عذاب میدهد، شاید بتوان دردش را کمتر کرد.
سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش/ هاروکی موراکامی/ ترجمه امیرمهدی حقیقت/ نشر چشمه

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

برفک

برفک

پیشنهاد میکنم برای مطالعه در ایام عید نوروز 1396:

برفک، نقطه های سفید و سیاه در کنار هم بدون صدایی خاص، صدایی که هیچ طیفی از صداها‌ی مفهوم را ندارد و انگار همه‌ی آن صداها را دارد.
شاید خواندن رمان از منظر شما کار عاشقان یا بیکارها باشد. اما باید بگویم ما آنقدرها زندگی نمی‌کنیم و رمان کمک میکند تجربه کنیم آنچه دیگران زیسته اند.
 برفک شاهکاری است از دهه‌ی 80 میلادی، دقیقا در سال 1985 نوشته شده است رمانی که چند مورد خیلی روشن دارد. ترس از مرگ، رسانه و نقش آن در شکلدهی دنیای مدرن آمریکایی (آنچه که ما الان در شبهی از آن دست و پا میزنیم) و از ویژگی‌های آن یعنی مصرف گرایی.
"جَک" رییس دپارتمان هیتلر شناسی در کالجی است که اتفاقا خودش این دپارتمان را راه انداخته است و حتی آلمانی هم نمی‌داند. او در شهری کوچک با همسر چندمش "بابِت" و مجموع فرزندانشان از ازدواج های گذشته زندگی می‌کنند. جَک راوی رمان است و زندگی اش را از نگاه خودش روایت می‌کند.
رمان برفک/ نوشته‌ی دان دلیلو / ترجمه‌ی پیمان خاکسار / نشر چشمه / 341 صفحه

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۱
  • ۰

ماهی ها نگاهم میکنند

عمدتا پسر ها با پدرهاشان مشکل داشتند، دارند یا خواهند داشت. حالا در نظر بگیرید پدری به پسرش بگوید "مرا بُکش این ظیفه‌ی توست" و روی این حرف تاکید دشته باشد.

ماهی ها نگاهم می‌کنند نوشته‌ی " ژان پل دوبوآ " و ترجمه مترجم خوب " اصغر نوری " است که نشر کتاب کوله پشتی سال 1395 به چاپ رسانده است.

رمان با نثر روان و سیر داستانی سرراست‌ش در ارتباط با روزنامه نگار ورزشی است که درباره‌ی بوکس می‌نویسد. معشوقه ای در دفتر کارش دارد و روزی پدر دردسر سازش بعد از سال‌ها سرو کله اش پیدا می‌شود و از او می‌خواهد که پسرش او را بکشد، پدری که عرق خور قهاری است و در شرطبندی روی اسب‌ها خیلی بدشانس نیست.

پدر، کسی که می‌توانست باشد و و می‌شد روی بودنش حساب کرد و پشتوانه ای دلگرم کننده باشد حالا بعد از سالها بدون هیچ توضیحی آمده و انتظاری عجیب دارد میگوید "مرا بُکش" و طلبکار است.

 تا حالا شده است به این فکر کنید که بخاطر عشق به کسی او را بکشید؟

ماهی ها نگاهم می‌کنند

ژان پول دوبوآ

اصغر نوری

نشر کتاب کوله پشتی

قیمت چاپ اول 10 هزار تومان

  • سید مصطفی میرخلیلی
  • ۰
  • ۰

تقدیر

تو در قاهره خواهی مُرد، از خودم پرسیدم تو در کجا خواهی مُرد؟

رمانِ خوبِ " تو در قاهره خواهی مُرد" جدای از سبک، زبان خوب و روان بودنش، و خصوصا اسمهایی که حقیقت دارند و نام افرادی بودند که جزی از تاریخ این ملت هستند. جدای از اینکه از ذهن یک حکمران سخن میگوید و اینها چقدر صحت دارند، بیشتر بازی سرنوشت را نشان میدهد.

تقدیر، میشود حدث قوی زد فردا صبح کجا هستیم و اگر روی آن شرط ببندیم یک ریسک 95% است، هفته ی آینده کجا هستیم و چه میکنیم؟ چند درصد درست است؟ ماه آینده را چطور میبینید؟ سال آینده و...

آینده کجا خواهیم بود؟ چقدر از این احترامها و محبتهایی را که به سمتمان می آید هنوز خواهیم داشت؟ چه چیز هایی عوض می شود؟ مشغول چه کاری هستیم؟

چه کسی می داند؟

تو در قاهره خواهی مُرد پیشگویی نیست، برای آینده دستور صادر کردن هم نیست. هیچ بایدی ندارد که در قاهره بمیری. اما تو در قاهره خواهی مُرد و مطمئنا خودت اگر بشنوی باور نخواهی داشت.

تو در قاهره خواهی مُرد/ نوشته حمیدرضا صدر/ نشر چشمه/ روایت یک سال از زندگی محمد رضا پهلوی.

  • سید مصطفی میرخلیلی